مورچه |
|||
در قانون اصلاخات ارضی ١٣۴٠/١٠/١٩ زمینی است اعم از کوه و دامنه یا زمین مسطّح که در آن نباتات و علوفه به طور طبیعی روییده و در هر هکتار آن بتوان حداقل سه راس گوسفند یا معادل آن دام دیگر در یک فصل چرا، چرانید. در علم درایه حدیثی است که راوی آن غیر موثّق ( که نه جرح شده و نه مدح ) یا غیر معروف است. چنان که در اشاره به این نوع راوی گویند : عن رجل عمن حدثه - عمّن ذکره - عن غیر واحد. برخی آن را منقطع نامیده اند. از مامورین دولت کسی که به سنّ بازنشستگی رسیده و ابلاغ بازنشستگی او صادر شده باشد. در لغت به معنی ساخته شده است و در معانی ذیل به کار رفته است : الف - اسناد ساختگی. ب - قانونی که قانونگذار اسلام آن را وضع کرده و در عرف و عادت وجود نداشته است. در این صورت گاهی آن را « مجعول شرعی » گویند. مورد تعلق یک حق معین را گویند، مثلا اگر مالک خانه ای هستید آن خانه متعلق حق شما است. قانونگذار. قانون شناس. هر معامله ای که به موجب آن شخصی ( اعم از این که مدیون باشد یا نه ) عین مال منقول یا غیر منقول خور را وثیقه انجام عملی قرار دهد، خواه آن عمل ردّ طلب باشد یا عمل دیگر و خواه آن طلب ناشی از قرارداد باشد یا نه. عنصر مشخص این معاملات ( که قانون ما به آن ها معاملات شرطی و رهنی و معاملات با حق استرداد نام داده اند ) این است که مالک مالی که به وثیقه داده می شود : اولا - آن را ضمن عقد به وثیقه می دهد، خواه آن عقد بیع شرط باشد یا رهن باشد یا عقد دیگر. مانند صلح یا عقد مذکور در ماده ١٠ قانون مدنی. ثانیا - مال مورد وثیقه به موجل این عقد از مالکیت مالک پیش از عقد خارج می شود و در مالکیت او باقی می ماند.به همین جهت باید در صورت تعلق مالیات، مالیات آن را خود او بدهد و اگر فوت کند مال مورد وثیقه به وراث خود او منتقل شده که در این صورت پرداخت مالیات بر عهده ورثه او می باشد و حتی از نظر شرعی هم جزء مال او محسوب می شود، مگر در مورد بیع شرط که از نظر قوانین فعلی کشور ملک نیست و همچنان در مالکیت بایع شرطی باقی می ماند. ولی در فقه از مالکیت او خارج و ملک مشتری محسوب می شود. در این صورت ذکر کلمه استرداد که موهم نقل ملک است در ماده ٣٣ قانون ثبت درست نیست و با صدور ماده ٣۴ مکرر همان قانون که به بایع شرطی و راهن اجازه داده شده که مورد معامله را برای دفعات دیگر هم به همان نحو مورد معامله قرار دهند، سازگار نیست و همچنین ذکر نقل و انتقال و مشتقات آنها در مواد ٣٣ و ٣٩ قانون مذکور مبنی بر تغافل است نه غفلت. معاملات وثیقه ای سه صورت عمده دارند. اول معاملات مذکور در مواد ٣٣ و ٣۴ قانون ثبت که عناصر آن عبارتن است از : الف - وجود دین که وثیقه برای آن داده می شود. منشاء دین هر چه باشد فرق نمی کند. ادامه مطلب ... برچسب:, :: :: نويسنده : مهدیار
در مورد معاملات قطعی که در بیع شرط و رهن نمی باشد، مهر ( عدم بیع شرط ) و چنانچه معامله قطعی مشتمل بر رهن یا معامله شرطی است، مهر ( بیع شرط ) در خلاصه معامله و اصل سند قطعی زده می شود. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات نويسندگان |
|||
![]() |